هنر ، فناوری و شرایط: توسعه معماری زبرهکاری
زبرهکاری یا معماری بروتالیست سبکی از معماری است که در آن ساختمانها کلاً با بتن زبره و بدون روکش و دیگر عناصر کاربردی و به عبارتی عریان و عاری از زینت اجرا میشوند. اصطلاح زبرهکاری (بروتالیسم) در ۱۹۵۴ در فرانسه و انگلستان برای توصیف این شیوه به کار رفت.
معماران انگلیسی به نامهای آلیسون و پیتر اسمیتسون برای اولین بار این اصطلاح را در سال ۱۹۵۳ میلادی ابداع کردند. این اصطلاح ریشه در واژهٔ فرانسوی بتن بروت به معنای «سیمان خام» دارد. این اصطلاح پس از این که رینر بنهام، منتقد معماری در عنوان کتابش: معماری بروتالیست نوین: اخلاقیات یا زیباییشناسی؟ در سال ۱۹۶۶ میلادی به کار برد، رواج بسیاری پیدا کرد، مضمون کتاب توصیف برخی دیدگاههای معمارانه بود که اخیراً در اروپا رایج شده بود.
سبک معماری بروتالیست و سبک تئوریک معماری شهری به نام معماری بروتالیست نوین ممکن است به عنوان دو جنبش متفاوت شناخته شود، هرچند که این اصطلاحات اغلب به شکلی تبادلپذیر استفاده میشوند. معماری بروتالیست نوین اعضای انگلیسی گروه ۱۰، آلیسون و پیتر اسمیتسون، بیشتر به اصلاح نظری سیآیایام مربوط است (در معماری و شهرنشینی) تا به بتن بروت. رینر بنهام این تفاوت را در عنوان کتابش: معماری عریان نوین: اخلاقیات یا زیباییشناسی؟ قاعدهمند کرد.
با توجه به پتانسیل ابزارهای طراحی محاسباتی در زمینه های معماری و شهرسازی امروزه ، جالب است بپرسیم که آیا توانایی های فعلی برنامه ریزی ما ، از ظهور بروتالیسم جدید جلوگیری کرده است یا خیر. آیا دولتها و معماران از قابلیت استفاده از ۳D CAD یا BIM برخوردار بودند ، آیا آنها می توانستند سبک متفاوتی را ، شاید دلپذیر تر ، برای دوران پس از جنگ ابداع کنند؟
اروپای شرقی
برای بررسی ظهور بروتالیسم جدید در اروپا ، باید شرایط شهرها را در پی جنگ جهانی دوم درک کرد. تونی جود ، در کتاب ۲۰۰۶ خود ، پس از جنگ: تاریخ اروپا از ۱۹۴۵ توضیح می دهد، “در اروپای شرقی ، جایی که بسیاری از مراکز شهری در پایان جنگ تخریب شده یا نصف آن رها شده بود ، بیست میلیون نفر در دو دهه اول پس از جنگ از روستاها به شهرها کوچ کردند.” برنامه ریزان شهرهای شوروی راه حل هایی ارائه دادند که امروزه همچنان ویژگی های دولتهای شوروی را نشان می دهد-ساختارهای خاکستری خوابگاهی و خاکستری که یا در قلب برخی از شهرها مانند براتیسلاوا (شکل ۱) یا در حومه شهر مثل ورشو یا لنینگراد. وجود ویژگیهای سبکی این وحشیگری شوروی را به “صنعتی شدن اجباری ، جمع آوری روستایی و بی اعتنایی تهاجمی به نیازهای خصوصی” نسبت می دهد. اساساً ، استدلال او این است که دولت های کمونیست در تلاش بودند تا ساکنان جدید شهری را اسکان دهند.

الکسی بوگولپوف در مجله Calvert درباره مزایای معماری شوروی در این دوره می نویسد و توضیح می دهد که “پیش نویس های اولیه برنامه ریزان شهرهای شوروی اغلب درخشان و پیچیده بودند و با چشم انداز خوش بینانه و دیدگاه مثبت بشریت … موفقیت های بزرگ معماری اتحاد جماهیر شوروی ، زنده ساختن هندسه بود. واژگان بصری محیط شهری شامل چهره های اصلی ، جریان های زاویه ای و بخش های منظم بود.” بنابراین ، می توان تحولات زیبایی شناسی معماری در اتحاد جماهیر شوروی و بلوک شرقی را با زمینه ای هنری یا ترکیبی از زیبایی شناسی و کاربردی در نظر گرفت.
اروپای غربی
جالب است که New Brutalism منحصر به دولتهای تیره اروپای شرقی نبود. در عوض ، یکی از بزرگترین مقر های نیو بروتالیسم خود لندن بود (شکل ۲). این یک تحول عجیب است ، همانطور که در دوران جنگ سرد رخ داد ، که در آن فرهنگ ، هنر و معماری همه به عنوان راهی برای ترویج ایدئولوژی های دولتها بر مخالف خود مورد استفاده قرار گرفت. امیلی پو در کتاب خود با عنوان ” معماری ، سیاست و هویت در برلین تقسیم شده” می نویسد: که “در طول جنگ سرد ، ایده ها و تصاویر مربوط به خانه ، تعلق و هویت ملی اغلب توسط رژیم های شرقی و غربی از طریق معماری ، شهرسازی و طراحی ارائه می شد. به عنوان مثال ، با ساخت مسکن جدید در دوران جنگ سرد ، مقامات به دنبال اثبات این بودند که می توانند برای شهروندان در حوزه خود تأمین کنند. ” بنابراین ، مدرنیسم را هم سرمایه داران و هم کمونیست ها با این امید که بتوانند جامعه برتر را ایجاد کنند ، پیش بردند. این ممکن است به این معنا باشد که معماری شرق و غرب کاملاً متفاوت از یکدیگر است ، و با این وجود بروتالیسم جدید در همه جا توسعه می یابد.
با توجه به ناتوانی دولت در پیش بینی این اعداد ، و ناتوانی آنها در استفاده از فناوری که ما در حال حاضر برای مدل سازی رشد شهرها و ساختمانهای خود جهت مناسب سازی چنین اعدادی داریم ، آنها مجبور شدند طرح را همانطور که پیش رفت اختراع کنند و بنابراین ساده ترین سازه های ممکن را ایجاد کردند. این توضیح ارتباط چندانی با هنرمندی یا ایدئولوژی سیاسی ندارد. شاید اگر این فناوری وجود داشت ، به معماران دهه های ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ این فرصت منحصر به فرد برای ایجاد زیبایی شناسی جدید ، سبک جدید ارائه می شد.
امکان هنر در بروتالیسم جدید
گزارش ۱۹۵۹ در مورد ساختار بریتالیایی جدید پاریس ، تور مونپارناس (شکل ۳) ، توسط شورای ساختمانهای فرانسه ، خاطرنشان کرد که “در سالهای آینده ، پاریس باید دگردیسی تحمیلی را متحمل شود. ” بنابراین ، ما معمارانی را می شناسیم که از سنت فاصله می گیرند. جود مینویسد که “معماری دهه ۱۹۵۰ و به ویژه دهه ۱۹۶۰ خودآگاه غیر تاریخی بود. “
بنابراین ، اگر کسی بگوید که New Brutalism ممکن است یک انتخاب هنری یا ترکیبی از هنر و عملکرد باشد ، فقط این سوال برایمان باقی میماند که چرا این سبک خاص توسعه یافته است. اگر فناوری اجازه پیش بینی بیشتر را می داد ، آیا چیزی کاملاً متفاوت از New Brutalism با اشکال و مصالح ساده اش داشتیم؟
بروتالیسم و فناوری جدید
وقتی به بروتالیسم جدید به عنوان نتیجه احتمالی رواج روزافزون فناوری در زمینه معماری نگاه می کنیم ، آن را کمتر شبیه یک وقفه چشمگیر از گذشته می بینم و در عوض مانند یک پیشرفت سبکی طبیعی از تجزیه آوانگارد اشکالی که می توان از کوبیسم ردیابی کرد و با ظهور فناوری طراحی بر آنها تأکید شد. برونو گیل می گوید، “فضای مجازی آرمانگرایانه فناوری های دیجیتال ، جایی که اشکال غیر اقلیدسی می توانند فارغ از محدودیت های واقعی و قوانین فیزیک تکامل یابند ، راهی برای تقویت روح واقعی با جهانهای تخیلی پیش بینی شده است … “
بنابراین ، روایت بروتالیسم جدید بسیار باورنکردنی است ، مورخان معماری ، مورخان فناوری و معماران همگی داستان ظهورش را متفاوت بیان می کنند. در حقیقت ، این مورد، احتمالاً ترکیبی از همه این تاریخ ها است – نتیجه نیاز شدید پس از جنگ ، گسست عمدی از سنت اروپایی ، استقبال از آینده فناوری ، و ادامه تأثیر فناوری بر طراحی مدرن.
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.